درد دل جا ماندگان با شهدا
این روزها بـوی قـفـس دارد زمانه اندوه و غربت میوزد از هر کرانه این روزها دلـتنگ دلتـنگم شهـیدان کی میرود از خاطر من یاد یاران بعد از شما بال و پرم از دست رفته تا آسمـانها، معـبـرم از دست رفـتـه بعد از شما هر لحظه بوی غم گرفته در این غروب بی کسی قلبم گرفته رفتید و ما ماندیم و دلتنگی و هجران دنیای جور و بیوفائی، رنج دوران رفـتید و ما ماندیم و سیل امتحان ها در این غبار آلودی شک و گمان ها دنیا محل امتحان هایی خـطیر است یک سو سقیفه آن سوی دیگر غدیر است انگـار میدان بلا بر پاست هر روز هنگامۀ کرب و بلا برپاست هر روز باید مسیر حق و باطل را جـدا کرد بـایـد به آقـای شـهـیـدان اقـتـدا کرد آه ای شهیدان جنگ تردید و یقین است بعد از شما بار گرانی بر زمین است هـیهـات اگر یـاران، ولی تنها بماند کـوفه شود ایران، عـلی تنهـا بمـانـد مقداد و سلمان ها چه شد، کو آن همه یار تنهاست مولا! أین عمار؟! أین عمار؟! کو باکری و کاوه، کو چمران و همت کو آن همه شور و شکوه و عزم و غیرت مهدی زین الدین و خـرازی ما کو؟ آویـنـی و صـیـاد شیـرازی مـا کـو؟ «هیهات منا الذله» آوای لب ماست در راه عزت، سر سپردن مذهب ماست باید دوباره این زمین را کربلا کرد بایـد به آقـای شـهـیـدان اقـتـدا کـرد بـایـد بـرای عـزّت اسـلام جـان داد در راه احیای شرف باید جوان داد امشب نوای نالههایم خیزرانی است امشب دلم آشـفـتۀ داغ جـوانی است امشب برایم روضۀ پـرپـر بخـوانید از قـد و بالای عـلی اکـبـر بخـوانید خم کرد داغش قامت هفت آسمان را میبرد از قلب حرم صبر و توان را در موج خیز تیر و نیزه ماه میرفت سوی منای خون ذبـیح الله میرفت آن کـیـنههای حیـدری تا پا گرفـتـند در معرکه یکباره دورش را گرفتند شمشـیـرها گـرم طـواف پـیـکـر او سر نیزههای تـشنه کام و حنجـر او ماه حرم، روی به خون خفته! خدایا در دست قـاتـل زلف آشـفـته! خدایا در خون تپیده سورۀ یاسین و طاها قــرآن بــابـا آیــه آیــه، اربــاً اربــا فـریاد غربت در تـمام دشت پـیچـید آه ای جـوانـان بـنـی هــاشـم بـیـایـد |